English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3840 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contractive U جمع کننده چوروک کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
wrinkles U چوروک
wrinkling U چوروک
shrinkage U چوروک
wrinkle U چوروک
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
shrivelled U چوروک شدن
shrinks U چوروک شدن
shrink U چوروک شدن
rivel U چوروک دارکردن
rivel U چوروک شدن
rimple U چوروک کردن
shrinking U چوروک شدن
crimpled U چوروک خورده
shrunken U چوروک شدن
shrink U انقباض چوروک شدگی
shrinking U انقباض چوروک شدگی
shrinks U انقباض چوروک شدگی
hoppers U لی لی کننده
crepitant U خش خش کننده
swooner U غش کننده
tracker U پی کننده
renunciant U رد کننده
filleted U پر کننده
trackers U پی کننده
fillet U پر کننده
renunciant U کننده
filleting U پر کننده
prater U پچ پچ کننده
repudiationist U رد کننده
surfy U کف کننده
benders U خم کننده
fillets U پر کننده
bandwidth U یچ کننده
syncopator U غش کننده
prattfall U پچ پچ کننده
hopper U لی لی کننده
bender U خم کننده
refuser U رد کننده
fluxing oil U اب کننده
rebutter U رد کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
ear-splitting U کر کننده
puffer U پف کننده
deletive U حک کننده
noncommittal U رد کننده
squelcher U له کننده
whisperer U پچ پچ کننده
spurner U رد کننده
attacking U تک کننده
squasher U له کننده
crusher U له کننده
skittish U رم کننده
refutative U رد کننده
refutatory U رد کننده
solver U حل کننده
catterer U پچ پچ کننده
fillers U پر کننده
filler U پر کننده
deflective U کج کننده
commulator U یک سو کننده
bidders U کننده
percutient U دق کننده
bidder U کننده
mitigatory U کم کننده
mitigative U کم کننده
mumbler U من من کننده
mauler U له کننده
sensor U حس کننده
fizzy U کف کننده
abjurer or abjuror U کننده
jaberer U پچ پچ کننده
doers U کننده
solvent U اب کننده
solvents U اب کننده
thinner U کم کننده
attenuant U اب کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
doer U کننده
drear U دلتنگ کننده
donator U اهدا کننده
divertive U سرگرم کننده
inhibiter U جلوگیری کننده
interceptive U جلوگیری کننده
inhaler U استنشاق کننده
duelist U دوئل کننده
inoculator U تلقیح کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com